تبلیغات

گاودرمدرسه دخترها

گاودرمدرسه دخترها

گاو در مدرسه دخترانه !!!!

 

(قبل ازارارائه مطلب اجازه بدید منبع راذکرکنم تاخدای نکرده ابهامى پیش نیاید

منبع :accounting.blogfa.com/post-386.aspx)

در یک مدرسه راهنمایی دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت می کردم و چند سالی بود که مدیر مدرسه شده بودم.

قرار بود زنگ تفریح اول، پنج دقیقه دیگر نواخته شود و دانش آموزان به حیاط مدرسه بروند.

هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هیاهوی دانش آموزان در حیاط و گفت وگوی همکاران در دفتر مدرسه، به هم نیامیخته بود.

در همین هنگام، مردی با ظاهری آراسته و سر و وضعی مرتب در دفتر مدرسه حاضر شد و خطاب به من گفت:

با خانم... دبیر کلاس دومی ها کار دارم و می خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال هایی بکنم.

از او خواستم خودش را معرفی کند. گفت:
من "گاو" هستم ! خانم دبیر بنده را می شناسند. بفرمایید گاو، ایشان متوجه می شوند.

تعجب کردم و موضوع را با خانم دبیر که با نواخته شدن زنگ تفریح، وارد دفتر مدرسه شده بود، در میان گذاشتم.

یکه خورد و گفت: ممکن است این آقا اختلال رفتار داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمی فهمم...

از او خواستم پیش پدر دانش آموز یاد شده برود و به وی گفتم:
اصلاً به نظر نمی رسد اختلالی در رفتار این آقا وجود داشته باشد. حتی خیلی هم متشخص به نظر می رسد.

خانم دبیر با اکراه پذیرفت و نزد پدر دانش آموز که در گوشه ای از دفتر نشسته بود، رفت.
مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد: "من گاو هستم!"
- خواهش می کنم، ولی...
- شما بنده را به خوبی می شناسید.
من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختر۱۳ ساله ای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید...

دبیر ما به لکنت افتاد و گفت: آخه، می دونید...
- بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق می دهم.
ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان می گذاشتید.
قطعاً من هم می توانستم اندکی به شما کمک کنم.

خانم دبیر و پدر دانش آموز مدتی با هم صحبت کردند.
گفت و شنود آنها طولانی، ولی توأم با صمیمیت و ادب بود. آن پدر، در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد و با خداحافظی از همه، مدرسه را ترک کرد.
وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم.
در کنار مشخصاتی همچون نشانی و تلفن، روی آن نوشته شده بود:
دکتر... عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه... !

پاسخ دهید

7 نظر

virangar  ۱۳۹۱/۰۲/۲۴ - ۱۲:۰۴:۰۰

سلام واقعا جالب بود به ما هم يه سري بزنيد دمتون گرم داستانش خيلي جالب بود خوشم اومد راستي نظر يادتون نره فعلا باي <img align='absmiddle' src='emoticons/thumbsup.png' alt='' /> 

virangar  ۱۳۹۱/۰۲/۲۴ - ۱۲:۰۳:۲۷

سلام واقعا جالب بود به ما هم يه سري بزنيد دمتون گرم داستانش خيلي جالب بود خوشم اومد راستي نظر يادتون نره فعلا باي <img align='absmiddle' src='emoticons/thumbsup.png' alt='' /> 

hamed  ۱۳۹۰/۱۱/۲۲ - ۱۱:۱۵:۰۵

salam ey val baba damet garm gashang v vaghei bod <img align='absmiddle' src='emoticons/thumbsdown.png' alt='' /> 

احمد  ۱۳۹۰/۱۱/۲۱ - ۲۰:۵۶:۲۴

عالي بود <img align='absmiddle' src='emoticons/wink.png' alt='' /> 

manicure  ۱۳۹۶/۰۱/۱۹ - ۱۵:۵۲:۵۲

Pretty nice post. I just stumbled upon your weblog and wanted to say that I have really enjoyed surfing around your blog posts. In any case I&#039;ll be subscribing to your feed and I hope you write again very soon!

manicure  ۱۳۹۶/۰۲/۰۵ - ۱۵:۲۶:۰۵

I&#039;m not sure exactly why but this site is loading incredibly slow for me. Is anyone else having this problem or is it a problem on my end? I&#039;ll check back later and see if the problem still exists.

mallietatsapaugh.weebly.com  ۱۳۹۶/۰۲/۱۳ - ۱۰:۵۴:۳۲

Loving the information on this web site, you have done outstanding job on the content.